« به نام خدا »
*** جزوه دوم رشد یک خانم دکتر صفی خانی ***
ویژگیهای دیدگاه گستره عمر:
رویکرد سنتی به مطالعه رشد بر تغییرات گسترده از زمان تولد تا نوجوانی تغییرات اندک یا عدم تغییر در بزرگسالی و افول در پیری تأکید میکند. اما رویکرد گستره عمر به تغییرات رشدی در سراسر بزرگسالی به علاوه کودکی تأکید میکند. این عقیده که رشد در سراسر زندگی رخ میدهد در دیدگاه رشد درگستره تمام عمر انسان ، اساسی است. اما این دیدگاه ویژگی های دیگری نیز دارد.
دیدگاه رشد در گستره عمر به معنای رشد :
· با ویژگیهای پیوستگی در تمام عمر،
· چند بعدی،
· چند جهتی،
· تغییرپذیری،
· چندرشتهای
· بدون وابستگی به زمینه است و فرآیندی است که مستلزم پیشرفت توانایی، حفظ و کنترل کاستی است.
نکته : درک این دیدگاه مهم است که رشد از عوامل زیستی، اجتماعی، فرهنگی ساخته شده است و این عوامل مجزا با یکدیگر کار میکنند.
اصول رشد :
رشد در تمام عمر پیوسته است . در دیدگاه تحول در گستره عمر اوایل بزرگسالی نقطه پایانی برای رشد نیست، بلکه برعکس دوره سنی معینی برای رشد وجود ندارد. رشد چندبعدی است. سن، جنس، ذهن، هیجان ها و روابط افراد تغییرمی کنند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند. رشد شامل ابعاد زیستی، ادراکی، و اجتماعی هیجانی است. حتی در یک بعد اجزاء بسیاری وجود دارد برای مثال دقت، حافظه، تفکر انتزاعی، سرعت پردازش اطلاعات و هوش اجتماعی تنها تعداد کمی از اجزاء بعد شناختی هستند.
رشد چندسویه است:
· در سراسر زندگی برخی ابعاد یا اجزایی از یک بعد گسترش مییابند و برخی دیگر کاهش پیدا میکنند.
· وقتی در اوایل زندگی یک زبان را فرا میگیریم ظرفیت زبانهای دوم و سوم کاهش مییابد.
· در اواخر بزرگسالی افراد مسنتر با کسب توانایی در فراخوانی تجربه برای هدایت تصمیمگیری عقلانی خود عاقل تر میشوند اما در وظایفی که نیازمند سرعت در پردازش اطلاعات است عملکرد بدتری دارند.
رشد دانشی چندرشتهای است :
· روانشناسان، جامعه شناسان، عصب شناسان، مردم شناسان، و محققان پزشکی
· در علاقه به بازگشایی اسرار رشد از طریق مطالعه گسترهی عمر سهیم هستند.
رشد به زمینه وابسته است:
تمام مقوله رشد درون زمینه یا شرایط زمانی و مکانی معین رخ می دهد. زمینه ها شامل خانوادهها، مدارس، گروه های همسالان، کلیساها، شهرها، محلهها، آزمایشگاه ها، کشورها و مانند آن می شود. شرایط هر یک از این زمینه ها تحت تأثیر عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرد . زمینهها مانند افراد تغییر میکنند، بنابراین تغییر افراد در یک جهان در حال تغییر آغاز میشود.
در اثر این تغییرها زمینهها سه نوع تأثیر اعمال میکنند:
الف) تأثیرات هنجاری بر اساس سن:
· در افراد یک گروه سنی خاص مشابه هستند.
· شامل فرآیندهای زیستی مانند بلوغ، یائسگی، می شود.
· آنها فرآیندهای اجتماعی فرهنگی و محیطی مانند آغاز آموزش رسمی و بازنشستگی را نیز شامل میشوند.
ب) تأثیرات هنجاری بر اساس تاریخ:
* به دلیل شرایط تاریخی تأثیرات هنجاری بر اساس تاریخ در افراد یک نسل خاص مشترک هستند.
* تغییرات بلندمدت در ساختارهای ژنتیکی و فرهنگی یک جمعیت به خاطر مهاجرت نیز بخشی از متغیرهای هنجاری تاریخی به حساب میآیند.
ج) رویدادهای غیرهنجاری یا کاملاً اختصاصی زندگی:
- رخدادهای غیرمعمولی هستند که تأثیری عمیق در زندگی فرد دارند.
- این رویدادها برای همه افراد رخ نمی دهند و وقتی رخ دهند می توانند به اشکال گوناگونی در افراد تأثیر بگذارند.
- مرگ یکی از والدین در دوره کودکی. برنده شدن در بخت آزمایی.
توجه : رشد مستلزم افزایش توانایی، حفظ، و کنترل کاهشپذیری آن است.
بالتس و همکاران تصریح می کنند که کسب مهارت در زندگی اغلب نیازمند چالش و رقابت میان سه هدف تحول انسانی زیر است:
- افزایش توانایی
- حفظ
- کنترل کاهش پذیری آن.
با رسیدن افراد به میانسالی و اواخر بزرگسالی، حفظ و کنترل کاهش پذیری آن بیش از افزایش تواناییهای افراد مورد توجه قرار می گیرد.
رشد یک هم ساختار زیستی، فرهنگی و فردی است: رشد ساختاری متقابل از عوامل زیستی، فرهنگی و فردی است که در تعامل با یکدیگر عمل می کنند. برای مثال مغز فرهنگ را شکل می دهد اما خود توسط فرهنگ و تجربیاتی شکل می گیرد که افراد در پی آن هستند. از دیدگاه عوامل فردی می توانیم فراتر از چیزی برویم که میراث ژنتیکی و محیط به ما می دهد . با گزینش فعالانه امکاناتی از محیط که زندگی ما را بهینه می سازد می توانیم سازنده زندگی خود باشیم.
« مراجعه به جدول پیوستی آخر جزوه »
فلسفه کودکی : در اروپای قرون وسطی کودکی به صورت دوره ای مجزا از بزرگسالی در نظر گرفته می شد. نقاشان کودکان را اغلب در لباسهای شل وراحت در حال بازی کردن و نگاه کردن به بزرگسالان ترسیم می کردند. کتاب ها حاوی اصطلاحاتی بودند که کودکان را از سایرافراد متمایز می کردند. در قرن شانزدهم، عقیده پیوریتان ها به گناهکاری ذاتی به این دیدگاه منجر شد که کودکان بطور فطری شرور و لجوج هستند.
جان لاک :
جان لاک کودک را به صورت لوح سفید در نظر داشت. طبق این دیدگاه کودکان در ابتدا چیزی نیستند،تجربه شخصیت آنها را شکل می دهد. او رشد را به صورت پیوسته در نظر داشت. او طرفدار تربیت بود_نیروی محیط در شکل دادن کودک. در فلسفه لاک، کودکان در شکل دادن سرنوشت خود، که دیگران آن را روی لوح سفید حک می کنند، نقش کمی دارند.
ژان ژاک روسو:
روسو نظریه جان لاک را رد کرد و در عوض کودکان را به صورت وحشی های اصیل در نظر داشت که به طور طبیعی از موهبت درک درست و غلط و برنامه ای فطری برای رشد منظم و سالم برخوردارند. روسو رشد را به صورت فرایندی نا پیوسته و مرحله ای در نظر داشت که از روند واحد و یکپارچه ای تبعیت می کند که طبیعت ان را برنامه ریزی کرده است. روسو رشد را به صورت فرایندی نا پیوسته و مرحله ای در نظر داشت که از روند واحد و یکپارچه ای تبعیت می کند که طبیعت ان را برنامه ریزی کرده است.
نظریه سیستم های بوم شناختی : نظریه سیستم های بوم شناختی فرد را به صورتی در نظر می گیرد که درون سیستم پیچیده روابطی رشد میکند که چندین سطح از محیط پیرامون بر او تاثیر می گذارند.چون خلق و خوی کودک که تحت تاثیر عوامل زیستی قرار دارد با نیرو های محیطی ترکیب می شود تا رشد را شکل دهد.
ریز سیستم : عمیق ترین سطح محیط ریز سیستم است که از فعالیت ها و الگو های تعامل در محیط های نزدیک تشکیل می شود. برونفن برنر تاکید کرد برای اینکه از سطح رشد آگاه شویم باید بخاطر داشته باشیم که تمام روابط دو جهتی هستند.
میان سیستم : دومین مدل برونفن برنر میان سیستم است که ارتباط های بین ریز سیستم ها را در بر می گیرد. بروین سیستم : برون سیستم از موقعیت های اجتماعی تشکیل می شود که فرد در حال رشد را در بر نمی گیرد ولی با این حال بر تجربیات در موقعیت های نزدیک تاثیر می گذارد.
کلان سیستم : این سیستم موقعیت خاصی نیست بلکه از ارزش ها، قوانین، آداب و رسوم، و امکانات تشکیل می شود. اولویتی که کلان سیستم برای کودکان و بزرگسالان قایل می شود برحمایتی که آنها در سطوح درونی محیط دریافت می کنند تاثیر می گذارد.
سیستم پویا و دائم در تغییر : به عقیده برنر، محیط نیروی ثابتی نیست که بصورت یکپارچه بر افراد تاثیر بگذارد، بلکه نیرویی پویا و دایم در تغییر است.هر وقت افراد نقش ها یا موقعیت هایی را در زندگی خود اضافه یا آنها را رها کنند، وسعت ریز سیستم آنها تغییر می کند.
رشد تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که بر یکدیگر تاثیر می گذارند :
تاثیرات مربوط به سن : رویدادهایی که قویاً با سن ارتباط دارند و بنابراین می توان پیش بینی کرد که چه موقعی اتفاق می افتند و چه مدت ادامه می یابند، تاثیرات مربوط به سن نامیده می شوند.
مثال: افراد مدت کوتاهی بعد از اولین سالگرد تولد خود راه میروند،در حدود 12 تا 14 سالگی بالغ می شوند.
تاثیرات مربوط به تاریخ : رشد عمیقاً تحت تاثیر نیرو هایی قرار دارد که منحصر به دوره ی تاریخی خاصی هستند. تاثیرات مربوط به تاریخ توضیح می دهند که چرا افرادی که تقزیباً در یک دوره به دنیا آمدند،شباهتهایی با هم دارند که آنها را از کسانی که در دوره های دیگر به دنیا آمده اند متمایز می کنند.
مثال: بیماریهای همه گیر، جنگها ، دوره های رونق و رکود اقتصادی و ...
تاثیرات غیر هنجاری : هنجاری یعنی معمولی یا عادی. تاثیرات مربوط به سن و مربوط به تاریخ هنجاری هستند زیرا هر یک بر تعداد زیادی از افراد به شیوه مشابه تاثیر می گذارند. تاثیرات غیر هنجاری رویداد های غیر عادی هستند_آنها برای یک یا چند نفر اتفاق می افتند و از جدول زمانبندی قابل پیش بینی تبعیت نمی کنند. درنتیجه آنها چند جهتی بودن رشد را افزایش می دهند. مثل فوت عزیزان
پدربزرگ روش علمی چارلزداروین : کتاب اصل انواع ، موضوع محوری این کتاب که در سال 1859 منتشرشد، رشد بود. به عقیده داروین ، تحول تکاملی فرد از زمان بسته شدن سلول نطفه تا رشد کامل ،تحول تکاملی نوع از آغاز پیدایش تا به امروز را به نمایش می گذارد. به عبارتی دیگر، هر موجودی تمامی مراحل پر فراز و نشیبی را که اجداد او از زمان پیدایش موجودات زنده پیموده اند طی می کند و رشد انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. نظریه اواسط قرن بیستم در اواسط قرن بیستم،رشد انسان گسترش یافت و به صورت رشته ای رسمی در آمد.
دیدگاه روانکاوی : طبق دیدگاه روانکاوی،افراد یک رشته مراحلی را می گذرانند که در آنها با تعارض های بین سایقهای زیستی و انتظارات اجتماعی روبه رو می شوند. نحوه ای که این تعارض ها حل می شود، توانایی افراد را در آموختن، کنار آمدن با دیگران و مقابله کردن با اضطراب،تعیین می کند.
بنیان گذار جنبش روانکاوی:زیگموند فروید : فروید نظریه روانی - جنسی را مطرح ساخت. این نظریه تاکید دارد که نحوه ای که والدین سایق های جنسی و پرخاشگری فرزند خود را در چند سال اول زندگی اداره می کنند برای رشد شخصیت سالم حیاتی است.
نظریه فروید شامل سه بخش نهاد، خود، فراخود در پنج مرحله یکپارچه می باشد.
نهاد: بزرگترین قسمت ذهن ، منبع نیازها و امیال زیستی اساسی است.
خود: قسمت هوشیار و منطقی شخصیت در اوایل نوباوگی پدیدار می شود تا تکانه های نهاد را طوری هدایت کند که روی چیز های مناسب، در زمان و مکان قابل قبول پیاده شوند.
فراخود: فراخود یا وجدان،از طریق تعامل با والدین که تاکید دارند کودکان باید از ارزش های جامعه تبعیت کنند،شکل می گیرد.
مرحله روانی- جنسی : دهانی (تولد تا یک سالگی ) ، ، مقعدی (1 تا 3 سالگی ) ، ، آلتی (3 تا 6 سالگی ) ، نهفتگی (6 تا 11 سالگی ) ، تناسلی ( نوجوانی )
نظریه اریکسون :
نظریه روانی _اجتماعی :
اریکسون روی این موضوع تاکید کرد که خود،صرفاً بین تکانه های نهاد و درخواستهای فراخود میانجگری نمی کند. خود،در هر مرحله نگرش ها و مهارت هایی را نیز کسب می کند که باعث میشوند فرد عضو فعال و کمک کننده به جامعه شود.
خدمات و نقطه ضعف های نظریه روانکاوی : مهمترین امتیاز دیدگاه روانکاوی تاکید آن بر تاریخچه زندگی منحصر به فرد شخص است. نظریه پردازان هماهنگ با این دیدگاه، روش بالینی یا مورد پژوهی را اختیار می کنندکه اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف را ترکیب می کند و تصویر مشروحی از شخصیت فرد در اختیار می گذارد.دیدگاه روانکاوی به رغم خدمات گسترده، دیگر در روند اصلی پژوهش رشد انسان قرار ندارد. تعدادی از مفاهیم روانکاوی، مانند مراحل روانی_جنسی و عملکرد خود به قدری مبهم هستند که آزمایش کردن آنها به صورت تجربی مشکل یا غیر ممکن است.
رفتارگرایی و نظریه یادگیری اجتماعی : طبق دیدگاه رفتارگرایی، رویدادهایی که مستقیماً قابل مشاهده هستند، محرک ها و پاسخ ها - ارزش بررسی کردن را دارند.
رفتارگرایی سنتی : پاولوف براساس مشاهداتش دریافت که ترشح بزاق یک واکنش آموخته شده است . سگها به لباس سفید آزمایشگاهی دستیاران پژوهشی پاولوف واکنش نشان میدادندو این لباس تداعیگر زمان غذاخوردن در آنها بود. برخلاف ترشح بزاق در زمان غذا دادن که واکنش غیرشرطی است، ترشح بزاق هنگامی که سگ انتظار دریافت غذا دارد، واکنش شرطی است. پاولوف سپس تمرکز خود را معطوف بررسی دقیق چگونگی آموختن یا به دست آوردن این واکنشهای شرطی کرد. او از طریق یک سری آزمایش باعث به وجود آمدن واکنش شرطی به محرکهایی که قبلاً خنثی بودند شد. او تصمیم گرفت که از غذا به عنوان محرک غیرشرطی، یا محرکی که باعث واکنش خودکار و طبیعی میشود، استفاده کند. صدای مترونوم به عنوان محرک خنثی انتخاب شد. ابتدا صدای تیک تیک مترونوم برای سگها به صدا در میآمد و آنگاه بلافاصله به آنها غذا داده میشد. پس از چند بار آزمایش شرطیسازی، پاولوف متوجه شد که سگها پس از شنیدن صدای مترونوم، بزاق دهانشان شروع به ترشح میکند.
نظریه شرطی سازی کنشگر : به عقیده اسکینر، فراوانی رفتار را می توان با ارائه دادن انواع تقویت کننده ها افزایش داد. فراوانی رفتار را می توان از طریق تنبیه کاهش داد.
نظریه یادگیری احتماعی : چند نوع نظریه یادگیری _اجتماعی پدیدار شدند که مهمترین آنها را آلبرت بندورا ابداع کرد.نظریه بندورا بر سرمشق گیری به عنوان منبع قدرتمند رشد تاکید درد که به تقلید یا یادگیری مشاهده ای نیز معروف است.
نظریه بندورا کماکان بر پژوهش های زیادی که درباره ی رشد اجتماعی اجرا می شوند تاثیر دارد. با این حال، این روز ها رشد انسان در کل، نظریه او بر اهمیت شناخت یا تفکر تاکید دارد. کودکان از طریق تماشا کردن دیگران که خود را تحسین و یا سرزنش می کنند و از طریق بازخوردی درباره ی اعمال خودشان معیار های شخصی برای رفتار و احساس کارایی را پرورش می دهند_ این عقیده که توانایی ها و خصوصیات خودشان به آنها کمک می کنند تا موفق شوند.
خدمات و نقطه ضعف های رفتارگرایی و نظریه یادگیری اجتماعی :
· رفتارگرایی و نظریه یادگیری اجتماعی در درمان کردن دامنه وسیعی از مشکلات سازگاری مفید بوده اند.
· تغییر رفتار از روشهایی تشکیل می شود که برای برطرف کردن رفتارهای ناخوشایند و افزایش دادن پاسخ های خوشایند، شرطی سازی و سرمشق گیری را ترکیب می کنند.
نظریه شناختی رشد پیاژه :
· طبق نظریه شناختی _رشدی او،کودکان با دستکاری وکاوش کردن محیط خود، بطور فعال اگاهی کسب می کنند.
· در نظریه پیاژه، هنگامی که مغز رشد می کند و تجربیات کودکان بیشتر می شوند، آنها چهار مرحله را پشت سر می گذارند که هر یک از لحاظ کیفی و کمی با هم متفاوتند.
مرحله |
دوره رشد |
ویژگیها |
محدودیتها |
حسّی و حرکتی |
تولد تا دو سالگی |
کودک به یاری حواس و رفتارهای حرکتی به اکتشاف محیط خود می پردازد. |
از کاربرد زبان بی بهره است، بقاء شیء را ادراک نمی کند و مجاز را از حقیقت تشخیص نمی دهد. |
قبل از عملیات عینی |
دو تا هفت سالگی |
کودک می تواند درباره ی افراد و اشیائی که جسماً حضور ندارند بیندیشد و آنها را به خاطر آورد. اشیاء را با مفاهیم و نمادها بازنمایی می کند. اندیشه اش بازتابی از خودمداری است. |
فاقد ادراک نگهداشت و بازگشت پذیری است. یکسو نگراست، در یک زمان به طول و عرض توجهی ندارد. هنوز تشخیص ظاهر و باطن برایش دشوار است |
عملیات عینی |
هفت تا یازده سالگی |
کودک به نگهداشت توده، وزن، حجم و عدد پی می برد و می تواند درباره ی اشیائی که احساس و ادراک می نماید استدلال منطقی کند. |
مفاهیم ذهنی و موارد فرضی را نمی تواند در استدلال خود به کاربرد. |
عملیات صوری |
یازده سالگی به بعد |
می تواند صورتهای ذهنی و نمادی و مفاهیم فرضی را به کار برد و از قبل به طرح و تنظیم نقشه ها و راهبردها اقدام کند. |
فکر فرد بیشتر در محدوده ی ادراکهای حسی و بازنماییهای روانی دور می زند. |
روش های تحقیق پیاژه : پیاژه با اختیار کردن روش بالینی و روانکاوی،مصاحبه های بالینی باز پاسخ را اجرا کرد که در آنها، اولین پاسخی که از کودک پرسیده می شد مبنایی برای سوال بعدی پیاژه بود.
خدمات : دیدگاه شناختی - رشدی پیاژه،این حوزه را متقاعد ساخت که کودکان یادگیرنده های فعالی هستند که ذهنشان از ساختار های غنی دانش تشکیل شده است.پیاژه علاوه بر اینکه درک کودکان را از دنیای مادی کاوش کرد بلکه درک آنها را از دنیای اجتماعی کاوش کرد.
نقاط ضعف : پیاژه توانایی های نوباوگان و کودکان پیش دبستانی را دست کم گرفته است. فرض او این نکته که یادگیری اکتشافی آموزش بزرگسالان بهترین راه برای کمک به رشد است، زیر سوال می برد.رویکرد مرحله ای پیاژه به تاثیرات اجتماعی و فرهنگی بر رشد توجه کافی نمی کند. بعضی از نظریه پردازان عمر با نتیجه گیری پیاژه که بعد از نوجوانی تغییرات شناختی مهمی روی نمی دهد مخالف هستند.
دید گاه های نظری جدید :
پردازش اطلاعات : طراحی کامپیوتر دیجیتالی به روانشناسان توصیه کرد که امکان دارد ذهن انسان را نیز بصورت سیستم دستکاری کننده نماد در نظر گرفت که اطلاعات از طریق آن جریان می یابند_ دیدگاهی که پردازش اطلاعات نامیده می شود. چند مدل پردازش اطلاعات وجود دارد. برخی مهارت کودکان را در یک یا چند تکلیف بررسی می کنند. مدلهای دیگر سیستم شناختی انسان را در کل شرح می دهند. رویکرد پردازش اطلاعات مانند نظریه شناختی_رشدی پیاژه افراد را به صورت موجودات فعال و معقول در نظر می گیرد.
کردار شناسی و روانشناسی رشد تکاملی : کردار شناسی به ارزش سازگارانه یا بقای رفتار و تاریخ تکامل آن مربوط می شود. مشهورترین الگوی کردارشناسی نقش پذیری است، یعنی رفتار تعقیب کردن جوجه پرنده ها، مانند غازها، که تضمین میکند جوجه نزدیک مادر خواهد ماند،تغذیه خواهد شد و از خطر دور خواهد ماند. نقش پذیری در دوره ی محدود رشد صورت می گیرد.
مشاهدات نقش پذیری به مفهوم مهمی در رشد انسان منجر شد: دوره ی بحرانی ، مدت زمان محدودی است که در آن فرد از لحاظ زیستی آمادگی دارد تا رفتارهای سازگارانه خاصی را فراگیرد اما به حمایت محیط تحریک کننده نیاز دارد.
نظریه اجتماعی - فرهنگی ویگو تسکی : این دیدگاه بر نحوه ای که بر فرهنگ، ارزش ها، عقاید، آداب و رسوم، و مهارت های گروه اجتماعی، مخصوصاً گفتگو های یاری بخش با اعضای آگاه تر جامعه، برای اینکه کودکان شیوه های تفکر و رفتار کردن را که فرهنگ جامعه را تشکیل می دهند فرا گیری کنند،ضروری هستند.وی معتقد بود که وقتی بزرگسالان و همسالان ماهرتر به کودکان کمک می کنند تا بر فعالیت هایی تسلط یابند که از لحاظ فرهنگی معنی دار هستند، ارتباط آنها بخشی از تفکر کودکان می شود. ویگوتسگی رشد شناختی را بصورت فرایندی که جامعه، میانجی آن می شود در نظر گرفت. به عبارت دیگر هنگامی که کودکان تکالیف تازه ای را امتحان می کنند، رشد شناختی آنها به حمایت بزرگسالان و همسالان پخته تر وابسته است. در نظریه ویگوتسکی، کودکان در معرض تغییرات مرحله ای خاصی قرار میگیرند.تاکید وی بر فرهنگ و تجربه اجتماعی باعث شد که او جنبه زیستی رشد را نادیده بگیرد.
دوره های اصلی رشد انسان :
نظریه |
روش پیوسته یا نا پیوسته |
یک یا چند دوره رشد |
تاثیر نسبی طبیعت و تربیت |
دیدگاه روانکاوی |
ناپیوسته: رشد روانی_جنسی و روانی_اجتماعی بصورت مرحله ای صورت می گیرند. |
یک دوره:فرض شده که مراحل همگانی هستند |
طبیعت و تربیت: تکانه های فطری از طریق تجربیات فرزند پروری هدایت و کنترل می شوند. تجربیات اولیه روند بعدی رشد را تعیین می کنند. |
رفتار گرایی و نظریه یادگیری اجتماعی |
پیوسته: رشد افزایش رفتار های آموخته شده را شامل می شود. |
چند دوره ی احتمالی: رفتار هایی که تقویت و الگو برداری شده اند ممکن است از فردی به فرد دیگر تفاوت داشته باشند. |
تاکید بر تربیت:رشد حاصل شرطس سازی و سرمشق گیری است.تجربیات اولیه و بعدی اهمیت دارند. |
نظریه شناختی_رشدی پیاژه |
ناپیوسته: رشد شناختی بصورت مرحله ی صورت می گیرد. |
یک دوره:فرض شده که دوره ها همگانی هستند. |
طبیعت و تربیت: رشد زمانی روی می دهد که مغز رشد کند و کودکان از انگیزه ی فطری خود برای پی بردن به واقعیت در محیط تحریک کننده استفاده کنند. |
پردازش اطلاعات |
پیوسته: کودکان و بزرگسالان به تدریج از نظر ادراک، توجه، حافظه و مهارت های حل مسئله بهبود می یابند. |
یک دوره: تغییراتی که مورد بررسی قرار گرفته اند اغلب یا تمام کودکان و بزرگسالان را مشخص می کنند. |
طبیعت و تربیت: کودکان و بزرگسالان موجودات فعال و معقولی هستند که وقتی مغز رشد می کند شیوه تفکر خود را تغییر می دهند و با در خواستهای محیط تازه روبه رو می شوند. |
تغییرات زندگی می توانند از بیرون صورت گیرند یا اینکه می توانند از درون فرد ناشی شوند، زیرا افراد، بسیاری از موقعیت ها و تجربیات خود را انتخاب می کنند، تغییر می دهند، و به وجود می آورند.
بررسی رشد : در هر علمی، معمولاً پژوهش ها بر پیش بینی رفتارها استوار هستند که از فرضیه به دست آمده اند.
روش های پژوهش رایج روشهای پژوهشی رایج عبارتند از: مشاهده منظم، گزارش شخصی، روش بالینی یا مورد پژوهی یک فرد واحد، و قوم نگاری های شرایط زندگی گروه خاصی از افراد.
نقاط قوت و ضعف روش های پژوهش رایج:
روش |
شرح |
نقاط قوت |
نقاط ضعف |
مشاهده منظم |
|
||
مشاهده طبیعی |
مشاهده رفتار در موقعیتهای طبیعی |
زندگی روزمره آزمودنی ها را منعکس می کند . |
نمی توان شرایطی را که آزمودنی ها تحت تاثیر آن مورد مشاهده قرار می گیرند ، کنترل کند . |
مشاهده ساخت دار |
مشاهده رفتار در آزمایشگاه که شرایط برای همه آزمودنی ها یکسان هستند . |
به هر آزمودنی برای آشکار ساختن رفتار مورد علاقه ، فرصت برابری می دهند . |
ممکن است نحوه رفتار آزمودنی ها در زندگی روزمره را روشن نسازد . |
گزارش های شخصی |
|
||
مصاحبه بالینی |
روش مصاحبه انعطاف پذیر که به موجب آن پژوهشگر ، اطلاعات کاملی از افکار آزمودنی به دست می آورد . |
تا حد امکان به نحوه ای که آزمودنی ها در زندگی روزمره فکر می کنند نزدیک است در مدت زمان کوتاهی اطلاعات زیادی را به دست آورد. |
ممکن است آزمودنی ها اطلاعات دقیقی را در اختیار نگذارند.روش های انعطاف پذیر، مقایسه پاسخ های افراد را دشوار می کند. |
مصاحبه ساخت دار، پرسشنامه ها و آزمون ها |
ابزارهای خودسنجی که در آنها از هر شرکت کننده سوال های یکسانی را به روش یکسان می پرسند. |
مقایسه پاسخ های آزمودنی ها و گردآوری اطلاعات مناسب را امکان پذیر می کند. پژوشگران می توانند گزینه های پاسخی را مشخص کنند که شاید آزمودنی ها در مصاحبه باز پاسخ به آنها فکر نکرده باشند. |
به اندازه مصاحبه بالینی اطلاعات در اختیار نمی گذارد. پاسخ ها باز هم در معرض گزارش های نادرست قرار دارند. |
روش بالینی یا مورد پژوهشی |
با ترکیب کردن مصاحبه ها، مشاهده ها، و نمرات آزمون ، تصویر کاملی از عملکرد روانشناختی فرد به دست می آید. |
درباره ی عواملی که بر رشد تاثیر می گذارند،آگاهی غنی و توصیفی تامین می کند. |
امکان دارد که ترجیحات نظری پژوهشگران را تحریف کنند.یافته ها را نمی توان در مورد افرادی غیر از آزمودنی به کار برد. |
قوم نگاری |
آگاهی از یک فرهنگ یا گروه اجتماعی خاص از طریق مشاهده آزمودنی؛ پژوهشگر با یادداشت برداری میدانی،می کوشد از ارزش ها و فرایند های اجتماعی منحصر به فرد آن فرهنگ آگاه شود. |
از روش مشاهده ، مصاحبه ، یا پرسشنامه،توصیف دقیق تر و کامل تری را در اختیار می گذارد. |
ارزش ها و ترجیهات نظری پژوهشگران می توانند اطلاعات را تحریف کنند. یافته ها را نمی توان به افراد و موقعیت های دیگر غیر از آنچه که مورد مطالعه قرار گرفته است تعمیم داد. |
طرح های پژوهش عمومی : در تمام پژوهش های مربوط به رفتار انسان از دو نوع طرح اصلی استفاده می شود:
همبستگی : در طرح همبستگی پژوهشگران اطلاعاتی را درباره ی افراد، معمولاًدر شرایط طبیعی زندگی گردآوری می کنند بدون اینکه تجربیات آنها را انتقال دهند. بعداً روابط خصوصیات آزمودنی ها را با رفتار یا رشد آنها بررسی می کنند. تحقیقات همبستگی یک نقطه ضعف عمده دارند: ما نمی توانیم نتیجه گیری علت و معلولی کنیم. در تحقیقات همبستگی و سایر طرح های تحقیقاتی، پژوهشگران اغلب با استفاده از ضریب همبستگی روابط را بررسی می کنند. ضریب همبستگی عددی است که شرح می دهد دو مقیاس یا متغیر، چه ارتباطی با یکدیگر دارند.
معنی ضریب همبستگی :
رابطه مثبت نیرومند بین دو متغیر 1+
رابطه ای وجود ندارد 0
رابطه منفی نیرومند بین دو متغیر 1-
طرح آزمایشی :
· طرح آزمایشی امکان پی بردن به علت و معلول را می دهد زیرا پژوهشگران برای گماردن افراد در دو موقعیت ازمایشی یا بیشتر از روش بی طرفانه ای استفاده میکند.
· در آزمایش، رویدادها و رفتار های مورد علاقه به دو نوع متغیر مستقل و وابسته تقسییم می شوند. متغیر مستقل متغیری است که پژوهشگر انتظار دارد تغییراتی را در متغیر دیگر ایجاد کند.متغیر وابسته متغیری است که پژوهشگر انتظار دارد تحت تاثیر متغیر مستقل قرار داشته باشد.
طرح های آزمایشی تغییر یافته :
آزمایش های میدانی :
· در آزمایش های میدانی پژوهشگران از فرصت هایی برای گماردن آزمودنی ها بطور تصادفی در شرایط آزمایشی آن هم در موقعیت های طبیعی سود می جویند.
· این تحقیقات فقط از این نظر با پژوهش همبستگی تفاوت دارند که گروه های آزمودنی ها به دقت انتخاب شده اند تا تضمین شود که خصوصیات آنها تا حد امکان مشابه باشد.
طرح های بررسی رشد :
طرح طولی : در طرح طولی آزمودنی ها را بارها بررسی می کنند و در حالی که آنها بزرگ می شوند، تغیرات مورد توجه قرار می گیرند.
امتیازات رویکرد طولی: چون عملکرد هر فرد را در طول زمان ردیابی می کند، پژوهشگران می توانند الگوهای مشترک و تفاوت های فردی در رشد را مشخص کنند. ثانیاً، تحقیقات طولی به پژوهشگران امکان می دهند تا روابط بین رویدادهای قبلی و بعدی و رفتار را بررسی کنند.
مشکلات در ارتباط با اجرا کردن پژوهش طولی
امکان دارد که آزمودنی ها نقل مکان کرده یا به دلایل دیگری از تحقیق خارج شوند.
به خاطر بررسی مکرر، امکان دارد که افراد از افکار، احساسات و اعمال خود بیشتر آگاه شوند و آنها را طوری تغییر دهند که ربط چندانی به تغییر مرتبط با سن نداشته باشد.
یکی از تهدیدات برای پژوهش طولی، تاثیرات همدوره است: افرادی که در دوره ی زمانی یکسانی متولد شده اند تحت تاثیر یک رشته شرایط تاریخی و فرهنگی خاصی قرار دارند.نتایج مبتنی بر یک همدوره ممکن است در مورد افرادی که در مواقع دیگر رشد کرده اند کاربرد نداشته باشد.
طرح مقطعی : در طرح مقطعی گروهی ازافراد که از نظر سن تفاوت دارند، در مقطع زمانی یکسانی بررسی می شوند.طرح مقطعی،راهبرد کارآمدی برای توصیف گرایش های مربوط به سن است.
مشکلات در ارتباط با اجرا کردن پژوهش مقطعی :
· شواهد مربوط به رشد را در سطح فردی در اختیار نمی گذارد.
· تاثیرات همدوره،آنها را نیز مانند پژوهش طولی تهدید می کند.
طرح های زنجیره ای : در طرح زنجیره ای پژوهشگران، چندین تحقیق مقطعی یا طولی مشابه را {که زنجیره ها نامیده می شوند} در زمانهای مختلف اجرا می کنند.
امتیازات طرح زنجیره ای :
· با مقایسه کردن آزمودنی های هم سنی که در سال های متفاوتی به دنیا آمده اند می توانیم بفهمیم که تاثیرات همدوره عمل کرده اند یا نه.
· می توانیم مقایسه های طولی و مقطعی بکنیم. اگر نتایج هر دو مشابه باشند می توانیم در مورد یافته های خود کاملاً مطمئن باشیم.
آیا تجربیات موسیقی باعث تقویت هوش می شود ؟
در آزمایشی که در سال 1993 انجام شد، پژوهشگران گزارش دادند دانشجویانی که به مدت چند دقیقه قبل از امتحان توانایی استدلال فضایی به سمفونی موزارت گوش دادند از دانشجویانی که بعد از گوش دادن به دستورالعمل های آرمیدگی یا نشستن در حالت سکوت این امتحان را دادند، بهتر عمل کردند. پژوهشگران نتیجه گرفتند که به نظر می رسد نغمه های موزارت تغییراتی را در مغز ایجاد می کنند که اتصالات نورونی را "سرحال می آورند" و از این رو تفکر را بهبود می بخشند.
اما افزایش در عملکرد، که به "اثر موزارت" معروف شده است فقط 15 دقیقه دوام داشت و معلوم شد که تکرار کردن آن دشوار است. به نظر می رسد که سمفونی موزارت به جای اینکه تغییر واقعی در توانایی ایجاد کند، برانگیختگی و خلق را بهتر می کند که تمرکز بهتر در امتحان را به بار می آورد. به رغم شواهد موجود که اثر موزارت قطعی نیست، رسانه های گروهی و سیاستمداران مجذوب این عقیده شده اند که مواجهه کوتاه مدت مغز با موسیقی کلاسیک در نوباوگی، زمانی که اتصالات نورونی به سرعت تشکیل می شوند، ممکن است منافع عقلانی دایمی داشته باشد. طولی نکشید که ایالت های جورجیا، تنسی، و داکوتای جنوبی برای هر نوزادی که بیمارستان را ترک می کرد CD های مجانی تامین کردند. با این حال، تاکنون درباره اثر سمفونی موزارت بر نوباوگان هیچ تحقیقی انجام نشده است! و آزمایش هایی که روی کودکان دبستانی اجرا شدند، هیچ بهبود عقلانی در نتیجه گوش کردن به موسیقی را به بار نیاوردند. پژوهش حکایت از آن دارد که برای ایجاد افزایش بادوام در نمرات آزمون روانی، مداخله ها باید بلند مدت بوده و مشارکت فعال کودکان را در بر داشته باشند. در نتیجه، گلن شلن برگ در سال 2004 این سئوال را مطرح کرد که آیا درس های موسیقی می توانند هوش را افزایش دهند؟ کودکانی که درسهای موسیقی را می گیرند باید به طور منظم تمرین کنند، توجه خود را کاملاً متمرکز کنند، نت های موسیقی را بخوانند، قطعه های موسیقی طولانی را حفظ کنند، ساختارهای موسیقی را بفهمند، و بر مهارت های فنی تسلط یابند. این تجربیات ممکن است پردازش شناختی را مخصوصاً در دوران کودکی که مناطقی از مغز عملکرد تخصصی پیدا می کنند و بسیار انعطاف پذیر و نسبت به تاثیرات محیطی حساس هستند، تقویت کنند. کودکانی که ظرف مدت چند هفته درس های موسیقی می گیرند در مقایسه با کودکانی که درس های تئاتر می گیرند یا هیچ درسی نمی گیرند، در آزمون روانی عملکرد بهتری دارند. کودکان برای نوازندگی باید از چند نوع مهارت عقلانی استفاده کنند که متمرکز کردن توجه، خواندن نت های موسیقی، حفظ کردن متن های طولانی، تحلیل کردن ساختارهای موسیقی، و تسلط یافتن بر مهارت های فنی از آن جمله هستند. شلن برگ 132 کودک 6 ساله را که به قدر کافی برای درس های رسمی بزرگ بودند، فراخواند. ابتدا، این کودکان آزمون هوش را انجام دادند و از نظر پختگی اجتماعی ارزیابی شدند و بدین ترتیب پژوهشگران می توانستند بفهمند که آیا درس های موسیقی بر یک جنبه از رشد اما نه بر جنبه های دیگر اثر می گذارند. بعداً این کودکان را به طور تصادفی در یکی از چهار موقعیت آزمایشی گماردند. دو گروه، گروه موسیقی بودند؛ یکی درس های پیانو و دیگری درس های صدا گرفت. گروه سوم درس های تئاتر گرفت – موقعیتی که روشن می کرد که آیا بهبود عقلانی منحصر به تجربیات موسیقی است یا نه. به گروه چهارم – گروه گواه بدون درس - درس های موسیقی در سال بعد پیشنهاد شد. درس های موسیقی و تئاتر در کنسرواتوار رویال موسیقی در تورنتو صورت گرفتند و معلمان با تجربه ای به این کودکان در گروه های کوچک تدریس کردند. بعد از 36 هفته درس، پی گیری طولی انجام شد: بار دیگر هوش و پختگی اجتماعی کودکان ارزیابی شدند. هر چهار گروه افزایش هایی را در عملکرد آزمون نشان دادند، احتمالاً به این علت که آزمونی به تازگی وارد مدرسه شده بودند که معمولاً به افزایش در عملکرد آزمون منجر می شود. اما دو گروه موسیقی، از گروه تئاتر و بدون درس، افزایش بیشتری نشان دادند. پیشرفت آنها، هرچند که فقط چند نمره بود، به چند توانایی ذهنی، از جمله مهارت های کلامی و فضایی و سرعت تفکر گسترش یافت. در عین حال، فقط گروه تئاتر از نظر پختگی اجتماعی بهبود یافت. درس های موسیقی موجب افزایش در هوش می شوند. در تحقیقی که راهبردهای پژوهشی آزمایشی و طولی را ترکیب کردند، عملکرد کودکان در آزمون روانی به صورت طولی، قبل و بعد از اینکه یکی از این چهار موقعیت را تجربه کردند، ردیابی شد: 1. درس های پیانو، 2. درس های صدا 3. درس های تئاتر، 4. بدون درس. کودکانی که در دو گروه درس موسیقی قرار داشتند افزایش بیشتری را در نمرات آزمون نشان دادند.
مسایل اخلاقی در پژوهش عمر :
· پژوهش، مسایل اخلاقی به بار می آوردزیرا جستجو برای آکاهی دانش علمی به صورت بالقوه موجب بهره کشی از افراد می شود.
· استفاده از فریب در پژوهش با کودکان بسیار مخاطره آمیز است زیرا امکان دارد که اعتماد آنها را به صداقت بزرگسالان تضعیف کند.
- ۹۶/۰۲/۳۱